سلام
من و شوهرم مدام سر موضوعات بی اهمیت دعوا داریم.واقعا ازین وضعیت خسته شدم.اطفا راهنماییم کنید چطور برخورد کنم که زندگیم ارامش داشته باشه چون مدام استرس این دعواها رو دارم.ممنون
سلام
من و شوهرم مدام سر موضوعات بی اهمیت دعوا داریم.واقعا ازین وضعیت خسته شدم.اطفا راهنماییم کنید چطور برخورد کنم که زندگیم ارامش داشته باشه چون مدام استرس این دعواها رو دارم.ممنون
سلام
ببینید چه چیزی باعث عصبانی شدنشون میشن و اون کارها را انجام ندین
خیلی کلی حرف زدین
باید بگین سر چه چیرهایی بحث و دعوا میکنید
در مورد موضوع کاریشون
یا خانواده اش
یا فامیل
یا برخوردها و رفتارها
یا مسایل خانه
و...
باید دقیق بفهمید بعد به حل مشکل بپردازید
فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk
در مورد همه چی هر چی که فکرشو میکنید.همسرم با خانوادش رابطه نداره بخاطر عدم حمایتشون .منم تو این موضوع کوچکترین دخالتی نداشتم حتی چند بارم خواستم اشتیشون بدم ولی موفق نبودم.
مثلا همین دیشب که خونه پدرم بودیم بخاطر اینکه شام دیر خوردیم و منتظر شوهر خواهرم شدیم قهر کرد و رفت بیرون شام خورد.با منم حرف نمیزنه.میگه هیچوقت منتظر من نمیشین ولی اونو ملاحظه میکنید در صورتی که اصلا اینجوری نیست.
من بچمو تو بارداری از دست دادم تو اون بحران بجای دلداری و روحیه دادن بمن با بابام سر اینکه با بچه خواهرم بازی میکرد ی دعوای مفصل راه انداخت طوری که تا ی ماه ادامه داشت.
میگه بمن احترام نمیزاری منو پیش همه کوچیک میکنی.بخدا من همه سعیمو میکنم .تو جمع فقط حواسم به اونه.حتی وقتی مهمون میاد خونمون من بجای مهمون حواسم به شوهرمه که تو پذیرایی ازش کم و کسری نباشه.الانم راهنمایی میخام تا زندگیم اروم شه
سلام عزیزم.
میدونی توی دعوای زن و شوهر یک قانون مهم وجود داره که میگه اگه دعوا ادامه پیدا کنه همیشه اونی که بازنده ست خانومه!
ربطی نداره حق با کیه٬
در واقع موضوع اینه که مرد برای اینکه مردونگی و اقتدارش پیش همسرش از بین نره تا هر جایی که فکرشو بکنی دعوا رو ادامه میده تا جایی که طرفشو مغلوب کنه و احساس پیروزی کنه!
درسته٬ این موضوع ممکنه خیلی ناعادلانه به نظر بیاد اما واقعیت همینه ٬ برای یک مرد هیچ چیز به اندازه حفظ اقتدارش مهم نیست!
تنها راهش اینه که در زمان عصبانیت همسرت سکوت کنی؛
خودم اینو میدونم که چقد سخته چون خودمم متأهلم و توی این شرایط قرار گرفتم٬ اما تنها راهش همینه عزیزم.
شاید بگی همسرت توی عصبانیت حرفایی میزنه که اصلا سکوت کردن غیر ممکنه و باید یه جوابی در برابر حرفاش بدم٬
خوب در اینجا میگم که از همون ابتدای عصبانیت شوهرت باید سکوت کنی و اصلا نباید تحریکش کنی حرفی بزنه که واست سنگین باشه و مجبور به جواب دادن و ادامه دعوا بشی.
به جاش سختی سکوت در اون لحظه به اتفاقات خوبی که بعدش به وجود میاره خیلی خیلی می ارزه؛
قطعا موضوع مورد بحث باید حل و فصل بشه اما حرف زدن در اون باره رو باید بزاری برای زمان مناسبی که همسرت آروم باشه و اون لحظه فقط سکوت کنی.
البته بعدشم که حرف میزنین باید با سیاستی بحثو هدایت کنی که باز دوباره دعواتون نشه.
عزیزم همه چی دست خودته؛
توی رابطه با شوهر نکات خیلی زیادی وجود داره که اگه بهش آگاه باشی و بدونی در شرایط مختلف باید چه کاری انجام بدی بدون اینکه به همسرت توصیه یا درخواستی ازش داشته باشی میبینی که خودت به تنهایی کاری میکنی که زندگیت گلستون میشه٬ شک نکن.
من یک مطلب خیلی خیلی مفید درباره همین نکات ریز و آگاهی هایی که هر زنی باید در جریانش باشه بهت معرفی میکنم٬
این مطلب توی همین سایت به خیلیا کمک کرده٬ بهت قول میدم توام اگه مو به مو بخونیش و به توصیه هاش عمل کنی زندگیت زیر و رو میشه.
http://forum.moshaver.co/f124/%D9%84...C%D8%AF-30478/
رامونای عزیز ممنون از مطلبت.ولی من واقعا سکوت میکنم چیزی نمیگم ولی بدتر عصبانی میشه میگه چرا توام حرف نمیزنی.
مشکل شوهر من اینه که وقتی دوتایی تنها تو خونه ایم یه همسر عالی و ایده آله ولی تو جمع کاملا برعکسه طوری که احساس میکنم نمیشناسمش.بدیه موضوعم اینه که حال من کاملا وابسته به حاله شوهرمه وقتی اون تو جمع بداخلاق و عصبیه منم خود بخود اونجوری میشم
خواهش میکنم عزیزم.
ببین خانومی آقایون وقتی با عصبانیت چیزی رو میگن و یا فریاد میزنن میخوان ثابت کنن حق با اونهاست تا غرور و حس برتریشون حفظ بشه ؛
دلیل اینکه سکوت همسر شما رو عصبانیتر میکنه اینه که کاملا متوجه میشه داری از سر ناچاری در برابرش ساکت میشی در حالی که اصلا حرفاشو قبول نداری؛
احتمالا اگر هم بخوای تاییدش کنی و بگی حق با توئه باز عصبانی میشه چون میفهمه اینم از سر ناچاریه و هدفت فقط اینه که بحث تموم بشه و گر نه اصلا حرفاشو قبول نداری!
خوب اگه همسرت میخواد که در برابر حرفاش پاسخگو باشی اشکالی نداره میتونی جواب بدی اما خیلی محتاطانه باید اینکارو کنی؛
باید جوری حرف بزنی که مثلا فکر نکنه چون از دستش کلافه شدی داری کوتاه میای یا چون مجبوری داری الکی تاییدش میکنی؛
درواقع بین حرفات و اون چیزی که توی سرته نباید خیلی تناقض و تفاوت وجود داشته باشه.
در عین حال که میخوای واقعیت چیزی رو که هست بگی باید خیلی نرم و آهسته اینکارو انجام بدی تا عصبانیتش فروکش کنه نه اینکه بنزین بریزی روی آتیشش.
هم تاییدش کن تا آروم بشه هم با گفتن کلمات اما٬ ولی ٬ شاید سعی کن خیلی نامحسوس از بحث و جنجال منحرف و آرومش کنی؛
مثلا اگه از پدرت عصبانیه بگو خوب آره پدرم میتونست این رفتارو انجام نده و تو ناراحت نشی ولی شاید یه دلیلی داشته.
به قول معروف یکی به نعل یکی به میخ؛
اینجوری جانب منطقی قضیه رو هم طرفداری کردی و بعدا که در آرامش درباره ش صحبت کردین تقویتش میکنی و مشکل حل میشه.
چون اگه توی عصبانیت صد در صد تاییدش کنی در واقع دروغ گفتی و بعدا که ایشون آرومه بخوای در مورد همون موضوع صحبت کنی و غیر از تاییدت حرفی بزنی صورت خوشی نداره و یک حالت دو رویی ممکنه توی ذهنش شکل بگیره.
در مورد اینم که میگی توی جمع یه آدم دیگه میشه به نظر من مهمترین دلیلش تفاوتهای فرهنگیه؛
خوب شما و همسرتون هر کدوم توی یک خونواده با فرهنگ و تربیت متفاوت بزرگ شدین و شخصیتتون در اون محیط شکل گرفته که میتونه کاملا از شرایط و فرهنگ خونواده طرف مقابل متفاوت باشه!
طبیعیه که با وارد شدن به محیط خونواده همدیگه یک سری سوء تفاهمات پیش بیاد.
شاید همسر شما از نظر فرهنگی بعضی رفتارهای خونواده شما رو نمیتونه درک کنه و هضمش براش سخته واسه همینم رفتارش عوض میشه٬
مثلا اگه کسی باهاش شوخی میکنه برداشتی غیر از شوخی داره و فکر میکنه بهش بی احترامی شده یا یک کاری که انجامش از نظر ایشون خیلی مهمه ممکنه برای خونواده شما زیاد مهم نباشه و باعث ناراحتی بشه و بالعکس ؛
یا ممکنه از خیلی مسائل دیگه برداشتهای اشتباه داشته باشن که باعث ناراحتی و تغییر رفتارشون میشه.
اینطور مواقع برای ایشون توضیح بدید که اگه رفتاری از سمت خونوادتون هست که ایشونو ناراحت میکنه لزوما دلیلش دشمنی یا بی احترامی نسبت به ایشون نیست؛
طرز فکر و فرهنگ آدما میتونه با هم فرق داشته باشه و نتونن درک کنن که طرف مقابل از رفتاری که انجام میدن ممکنه خوشش بیاد یا نه.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)